loading...
فرقان
محمدهادی رشیدی بازدید : 52 شنبه 20 تیر 1394 نظرات (0)
خدا زیباست ، زیبا تر از آنچه که تصورش را بکنی
واقعا خدا کیست ؟
آن کس که بی مثل و بی همتا است ، در اثرحوادث و حالات زمان اثرپزیرنیست ، آنکه هیچکس مثل او نیست و او مثل هیچکس نیست . صفات مخصوصی دارد و کسی در صفات او شریک نیست.
یگانه است و به کسی نیاز ندارد ، نه به بزرگواری و نه به لشکری.
قل هوالله احد. الله الصمد
از ویژگی باریتعالی این است که از کسی متولد نشده و کسی هم از او متولد نشده است
لم یلد و لم یولد. ولم یکن له کفوا احد.
در دست او سلطنت کل جهان است، و او بر همه هستی قدرت دارد ......

محمدهادی رشیدی بازدید : 44 شنبه 13 تیر 1394 نظرات (0)

چكیده:


در توصیف شخصیت و كرامت انسان از دو جهت می‌توان سخن گفت، یكی درباره داشته‌ها و ظرفیت وجودی كه از آن تعبیر به كرامت ذاتی می‌شود و یكی از بایدها و نبایدهایی كه آن داشته‌ها را تقویت می‌كند و به كمال می‌رساند.....


بیشترین سخن پیشینیان درباره كرامت، درباره بایدهای اخلاقی بوده، در حالی كه باید انسان را شناخت و ساختار هستی‌شناسانه او را كاوید و براساس آن نتیجه‌گیری كرد، از اینرو مهم‌ترین مباحث این نوشته به مبانی كرامت انسان در قرآن و پیامدهای توجه به كرامت می‌پردازد و آنگاه نسبت آزادی با كرامت کنکاش می‌شود و مبانی این نسبت را در فرهنگ قرآنی می‌كاود و در نهایت به عامل بی‌توجهی به كرامت و دغدغه‌های آینده بشریت بویژه بحران معنویت، كه خطر جدی بشریت محسوب می‌شود و كرامت انسان را تهدید می‌كند، بحث و بررسی و این نوشته یادآور می‌شود که راه حل آینده بشریت، دستیابی به آزادی و معنویت است.

محمدهادی رشیدی بازدید : 36 شنبه 13 تیر 1394 نظرات (0)

فطرت انسان از دیدگاه قرآن 

به شهادت یک سلسله از آیات قرآن، انسان داراى فطرت مى‏باشد. از جمله در آیات زیر به این مسئله اشاره شده است: «زیّن للناس حبُّ الشهوات من النّساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذّهب و الفضّة و الخیل المسوّمه و الانعام و الحرث» 

«براى مردم علاقه به زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت زینب داده شده است.» 

در این آیه لفظ «حب» که به معناى علاقه و گرایش است و همچنین لفظ زیّن به معناى زینت داده شده، نشانگر آن است که تمایلات مذکور در نهاد انسان قرار دارد و از جمله فطریات انسان به شمار مى‏رود. 

آیه دیگر در سوره رحمن آمده که مى‏فرماید: «هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان». 

«آیا جزاى احسان چیزى جز احسان است؟» 

یعنى اگر انسان به فطرت خود رجوع کند، فطرت با زبان حال او، خواهد گفت که جزاى احسان چیزى جز احسان نیست. این از فطریات اوست. ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 37 شنبه 13 تیر 1394 نظرات (0)

 عنوان مقاله : سیمای انسان کامل از دیدگاه قرآن و عرفان

●  نویسنده : محمدهادی مرادی – مهین عنافجه

●  منبع: آفاق دين ، سال دوم، شماره 6، پاييز 1390

دریافت فایل pdf

محمدهادی رشیدی بازدید : 110 شنبه 13 تیر 1394 نظرات (0)

چکیده

پژوهش حاضر با عنوان «انسان کامل در قرآن» بر آن است که با تبیین جایگاه انسان در نظام هستی و ضرورت وجود او در پهنای گیتی و نیز تعیین مصداق حقیقی آن در عالم ملک و ملکوت ویژگی‌های شاخص انسان کامل را باتوجه به مستندات قرآنی عرفا مورد بررسی قرار دهد. و از آنجا که انسان کامل، کامل‌ترین تجلی عینی و آیینه‌ی تمام نمای حق تعالی بوده و لاجرم واسطه در آفرینش امری و خلقی است، تحقیق و پژوهش در جهت شناخت انسان کامل برای شناخت هستی و هستی آفرین لازم و ضروری است. لذا پژوهشگر این هدف را دنبال می‌کند که با شناخت هرچه بهتر انسان کامل در جهت رشد و تعالی شایسته‌ی مقام انسان در منظر قرآن قدم بردارد. از دیدگاه قرآن انسان موجودی است دارای دو بعد مادی و معنوی که اگر بعد معنوی خویش را محور قرار داده و به تهذیب روح بپردازد در مسیر الی الله قرار گرفته و راه کمال را طی می‌کند تا جایی که می‌‌تواند متصف به صفات الهی گردد و خلیفه‌ی خدا روی زمین قرار گیرد. از سوی دیگر خلافت مطلقه‌ی الهی تنها اختصاص به همان مقامی‌‌دارد که در نزد عرفا از آن به انسان کامل تعبیر می‌‌شود. در انسان شناسی عرفان اسلامی، انسان اشرف و زبده‌ی همه‌ی مخلوقات است و انسان کامل چون جامع همه‌ی حضرات و مظهر اسم «الله» می‌‌باشد، صاحب ولایت و خلافت کبرای حق است و تحقّق او در دار هستی واجب است به طوری که پیدایش و استمرار جهان طفیل وجود اوست و عالم هیچگاه از وجود چنین انسانی خالی نیست. ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 48 پنجشنبه 11 تیر 1394 نظرات (0)

چکیده:

با خواندن عنوان مقاله فارغ از این سؤال که آیا میان قرآن و انسان رابطه ای وجود دارد دو سؤال به ذهن می آید: 1) انسان چگونه با قرآن ارتباط برقرار کند؟ 2) رابطه انسان و قرآن چگونه رابطه ای است؟

آنچه در اینجا قصد بررسی آن را داریم این است که آیا قرآن کریم با انسان رابطه ای دارد یا نه؟ اگر رابطه دارد این رابطه چگونه رابطه ای است؟ آیا ذاتی است یا عرضی؟

اولاً نظام عالم برای انسان دو بعد تکوین و تشریع را نشان می دهد که البته اساس تشریع تکوین است. ثانیاً این دو موجود در هر دو بعد تکوین و تشریع با یکدیگر ارتباط دارند. ارتباط در تشریع به صورت قانون گذاری جلوه می کند که این رابطه می تواند حقیقی باشد یا اعتباری یا هردو. درباره بعد تشریعی این ارتباط کار زیاد انجام گرفته است و ما از این امر نیز اجمالاً سخن خواهیم گفت و لیکن اصل کار ما پیرامون همان رابطه تکوینی است. اگر قانون گذار به تمام امور شخصی که برای او قانون گذاری می کند عالم باشد و از او بی نیاز باشد، قانونی که می گذارد بر اساس بعد تکوینی وجود اوست و با شخص مورد نظر ارتباط دارد و چنین ارتباطی یک ارتباط ذاتی است؛ در غیر اینصورت این ارتباط، یک ارتباط عَرَضی است و شخص برای ایجاد ارتباط نیاز به زحمت زیادی دارد. ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 194 پنجشنبه 11 تیر 1394 نظرات (0)

قرآن کریم تنها یک بار، خلافت مطلق انسان را مطرح می کند. خدای سبحان درباره خلافت الهی انسان، در آیات نخستین سوره بقره سخن گفته و طی آن فرشتگان را از خلقت جانشین خویش آگاه ساخته است: (وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً) (1).

البته خدای سبحان در آیه ای دیگر از پیامبر خود داوود (ع) به عنوان خلیفه خود در زمین یاد کرده است: (یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ)؛ اما این خلافتی مقطعی است و شاید در موردِ خاصِ قضایی باشد. از این رو در ادامه، او را به حکمیّتِ حق مدارانه در میان انسان ها فرمان می دهد: (فاحکم بین الناس بالحق) (2)؛ اما خلافت مطلق انسان، تنها در همان آیه سوره بقره، مطرح شده است.

بالاترین مقامی که انسان سالک در پی دستیابی به آن است، خلیفه الله شدن است. اگر انسان به مرحله والای خلافت بار یافت، به ولایت، رسالت، نبوت و... راه می یابد و اگر به مراحل وُسطی یا نازل خلافت رسید، مقام و مرتبه ای متناسب با آن مرتبه خواهد یافت؛ گر چه ممکن است به رسالت یا نبوت نرسد. ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 58 پنجشنبه 11 تیر 1394 نظرات (0)

چکيده 


انگاره هاي انسان شناختي يکي از مقولات بنيادي در انديشه معاصراست.نوشتارحاضر پس از معناشناسي «کرامت» و «انسان» درنظام معناي قرآن،مي کوشد به معناي «کرامت انسان» درگفتمان قرآن دست يابد. 

درگفتمان قرآني خداوند،کريم ترين است و بني آدم نيزاز کرامتي اعطايي برخوردارند و درجات بهره مندي از کرامت درميان آدميان بر پايه ي دارا بودن تقوا،متفاوت است، تأمل در آراء قرآن پژوهان و مفسران،نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان انديشه ي واحدي مشاهده نمي شودو با وجود آنکه از منبع وحياني يکساني سخن مي گويند اما در پرسش هاي کليدي انسان شناسانه دچاراختلاف نظر مي باشند. برخي از قرآن پژوهان کرامت اعطايي را ذاتي بشر، از هر جنس و نژاد و رنگ دانسته اند و براي آن ادله اي اقامه کرده اند و کرامت عندالله را به عنوان وجه تمايز آدميان در رسيدن به کمالات اختياري برشمرده اند در مقابل برخي تمام کرامت انسان را به ويژگي تقوي و ايمان وي دانسته اند. اين اختلاف رأي دربيان رمز و راز کرامت انسان از نوع نگاه آنان به مقوله ي کرامت انسان را حکايت دارد. ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 55 پنجشنبه 14 خرداد 1394 نظرات (0)

چکیده:       

در بین آفریدگان، انسان ویژگی بسیار ممتازی دارد که دربین همه‌ی موجودات به او برتری بخشیده است. از منظر قرآن کریم،  انسان به منظور امتحان و آزمایش که زمینه­ساز سعادت حقیقی اوست پا به این جهان گذاشته است تا با حسن اختیار خویش، طریق عبودیّت خداوند را برگزیده و طی کند و از این رهگذر به مقام قرب الهی و خلیفه­اللهی نائل گردد و از آنجا که جهان مادّی و موجودات دیگر، تأمین کننده‌ی محیطی ممکن و مناسب برای این امتحان و ابتلا هستند، به تبع وجود انسان خلق شده و جامه‌ی وجود بر تن کرده­اند خداوند در قرآن کریم انسان را  به واسطه‌ی نیروی عقل و اندیشه بر دیگر موجودات برتری داده و به وی کرامت ذاتی بخشیده است. امّا با رجوع به تمامی آیات دراین زمینه مشخّص می­شود که کرامت حقیقی انسان، نوعی کرامت اکتسابی است که در سایه‌ی ایمان و عمل صالح و در پیش گرفتن تقوای الهی به دست می­آید و همین نوع کرامت است که ملاک حقیقی برتری انسان بر دیگر موجودات است و او را به مقام خلیفه اللهی نائل می­کند. در مورد این مقام باید گفت که مقامی تکوینی بوده و به شاخصه­های وجودی و کمالات شخص خلیفه بستگی دارد. لازم به ذکر است که استعداد رسیدن به این مقام در همه‌ی انسان­ها قرار داده شده ولی تنها کسانی قادر رسیدن به این مقام هستند که با عبودیّت پرودرگار، مظهر اسماء ذات الهی گشته و به بالاترین درجات قرب، نائل گردند.


محمدهادی رشیدی بازدید : 112 پنجشنبه 14 خرداد 1394 نظرات (1)


اشاره: 

قرآن مجيد در صدها آيه كه از مسأله‌ي معاد بحث مي‌كند تعبيرات كاملاً متنوعي دارد كه هر يك از آنها اشاره به يكي از ابعاد مفهوم معاد است، و در مجموع بيانگر عمق اين مسأله و اهداف زندگي پس از مرگ است. 

از آنجا كه مطالعه‌ تعبيرات متنوع قرآن درباره‌ي معاد افق‌هاي تازه‌اي در برابر ديدگان ما در اين مسأله مهم عقيدتي مي‌گشايد، به شرح آن مي‌پردازيم.

عمده‌ترين و مهم‌ترين تعبيرات قرآني از اين مسأله هشت تعبير زير است: 

1ـ «قيام الساعة» (رستاخيز). 

2ـ «احياء موتي» (زنده كردن مردگان). 

3ـ «بَعْث» (برانگيختن). 

4ـ «حشر» (جمع كردن). 

5ـ «نشر» (گستردن). 

6ـ «معاد» (بازگشت به سوي خدا). 

7ـ «لقاء رب» (ديدار پروردگار). 

8ـ «رجوع» (بازگشت به سوي او). 

با اين اشاره به قرآن باز مي‌گرديم، و به نمونه‌هايي از تعبيرات فوق گوش جان مي‌سپاريم. 

1ـ وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الُْمجْرِمُونَ.[1] 

محمدهادی رشیدی بازدید : 31 پنجشنبه 14 خرداد 1394 نظرات (0)

چکیده

خانواده ، نهادی است که با وجود تحولات اساسی جامعه، در اهداف و کارکردهای خود ثابت مانده و هنوز در همه جوامع اهمیت اساسی دارد. خانواده، مناسب‏ترین نظام برای تأمین نیازهای روحی و معنوی بشر است و بهترین بستر را برای تأمین امنیت و آرامش روانی اعضا، پرورش نسل جدید، اجتماعی کردن فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد فراهم می‏آورد. در عصر حاضر، با اثرپذیری از تحولات اجتماعی، صنعتی و علمی، در بیشتر جوامع از جمله ایران، مشکلات متعددی برای خانواده پدید آمده است. اختلاف‏ های خانوادگی، طلاق، فرزندان بی‏سرپرست و بزه‏کاری نوجوانان و جوانان، نشان دهنده مشکلات اساسی در خانواده‏های ماست. در این مقاله، به این کانون پر از مهر و نیز آسیب‏شناسی آن می‏پردازیم.و ویؤگی های آن را از دیدگاه قرآن بیان می کمنیم .

اشاره

خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون، به عنون اصلی‏ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ‏ها، تمدن‏ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و هدایت آن به جایگاه واقعی‏ اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه نابودی بوده است. اسلام به عنوان مکتبی انسان‏ساز، بیشترین توجه را به والایی خانواده دارد. از این رو، این نهاد مقدس را کانون تربیت می‏شمرد. نیک‏بختی و بدبختی جامعه انسانی را نیز به صلاح و فساد این بنا وابسته می‏داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای عاطفی و معنوی انسان از جمله دست‏یابی به آرامش برمی‏شمارد.

محمدهادی رشیدی بازدید : 57 سه شنبه 12 خرداد 1394 نظرات (0)


ناقص است. چنين انساني حريص است، خونريز است، بخيل و ممسك است، كافر است، از حيوان پست‌تر است. 

در قرآن آياتي آمده است كه روشن مي‌كند انسانِ ممدوح چه انساني است و انسانِ مذموم چه انساني است. از اين آيات استنباط مي‌شود كه انسانِ فاقد ايمان و جدا از خدا انسان واقعي نيست. انسان اگر به يگانه حقيقتي كه با ايمان به او و ياد او آرام مي‌گيرد بپيوندد دارنده‌ همه‌ي كمالات است و اگر از آن حقيقت ـ يعني خدا ـ جدا بماند درختي را ماند كه از ريشه‌ي خويشتن جدا شده است. ما به عنوان نمونه دو آيه را ذكر مي‌كنيم: 

ـ وَ الْعَصْرِ ـ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ ـ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.[1] 

«سوگند به عصر، همانا انسان در زيان است، مگر آنان كه ايمان آورده و شايسته عمل كرده و يكديگر را به حق و صبر و مقاومت توصيه كرده‌اند.» 

ـ وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ.[2]

«همانا بسياري از جنّيان و آدميان را براي جهنم آفريده‌ايم (پايان كارشان جهنم است)، زيرا دل‌ها دارند و با آنها فهم نمي‌كنند،‌چشم‌ها دارند و با آنها نمي‌بينند، گوش‌ها دارند و با آنها نمي‌شنوند. اينها مانند چهارپايان بلكه راه گم كرده ترند.» 

محمدهادی رشیدی بازدید : 61 سه شنبه 12 خرداد 1394 نظرات (0)



انسان در جهان بيني اسلامي داستاني شگفت دارد. انسانِ اسلام تنها يك حيوان مستقيم القامة كه ناخني پهن دارد و با دو پا راه مي‌رود و سخن مي‌گويد نيست؛ اين موجود از نظر قرآن ژرف‌تر و مرموزتر از اين است كه بتوان آن را با اين چند كلمه تعريف كرد. 

قرآن، انسان را مدح‌ها و ستايش‌ها كرده و هم مذمت‌ها و نكوهش‌ها نموده است. عالي‌ترين مدح‌ها و بزرگ‌ترين مذمّت‌هاي قرآن درباره‌ي انسان است؛ او را از آسمان و زمين و از فرشته برتر و در همان حال از ديو و چهارپايان پست‌تر شمرده است. از نظر قرآن، انسان موجودي است كه توانايي دارد جهان را مسخّر خويش سازد و فرشتگان را به خدمت خويش بگمارد و هم مي‌تواند به «اسفل سافلين» سقوط كند. اين خود انسان است كه بايد درباره‌ي خود تصميم بگيرد و سرنوشت نهايي خويش را تعيين نمايد. 

سخن خويش را از ستايش‌هاي انسان در قرآن تحت عنوان «ارزش‌هاي انسان» آغاز مي‌كنيم. 

ارزش‌هاي انسان 

1. انسان خليفه‌ خدا در زمين است: 

«روزي كه خواست او را بيافريند، اراده‌ي خويش را به فرشتگان اعلام كرد. آنها گفتند: آيا موجودي مي‌آفريني كه در زمين تباهي خواهد كرد و خون خواهد ريخت؟ او گفت: من چيزي مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد.»[1] 


محمدهادی رشیدی بازدید : 67 دوشنبه 11 خرداد 1394 نظرات (0)
مقدمه: 
جهان شناسي يکي از موضوعاتي است که در قرآن کريم مطرح شده است, در اين مقاله مطالبي پيرامون زمين و آسمان که بخشي از جهان آفرينش است در چند بحث کوتاه ارائه مي گردد: 
الف: تعداد آسمان و زمين: 
در قرآن كريم، هفت مورد به صراحت و دو مورد به كنايه[1] سخن از آسمان‎هاي هفت‎گانه و در يك مورد نيز سخن از زمين‎هاي هفت‎گانه[2] آمده است.
«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ »[3] «خداوند همان كسي است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها، فرمان او پيوسته در ميان آنها فرود مي‎آيد». 
قبل از آنكه مقصود هفت آسمان و زمين روشن شود: لازم است به چند نکته اساسي اشاره شود: 
1. مقصود از سماء (آسمان): 
كلمه «سماء» و مشتقات آن كه سيصد و ده بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ داراي مفهوم جامعي است كه مصاديق و معاني متعددي از آن اراده مي‎شود از جمله؛ 
الف. «سماء» در لغت از ريشه «سمو» به معناي بلندي است،[4] حتي برخي لغوبون ادعا كردند هر بالايي نسبت به پايين آن آسمان و هر پايين نسبت به بالاي آن زمين است.[5] 
محمدهادی رشیدی بازدید : 66 دوشنبه 11 خرداد 1394 نظرات (0)

در اين نوشتار به دو بحث درباره خلقت جهان پرداخته مي شود: الف) منشا پيدايش جهان هستي، ب) آفرينش آسمان و زمين در شش روز. 

الف) منشا پيدايش جهان هستي: 

گرچه قرآن كريم به صراحت بحث خلقت و جهان هستي و كيفيت و جزئيات آن را مطرح نكرده؛ ولي خداوند متعال دربارة منشأ آفرينش و مخلوقات عالم هستي مي‌فرمايد: «او كسي است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت (به خاطر اين آفريد) تا شما را آزمايش كند تا كدام يك عملتان بهتر است و اگر بگويي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‌شويد، مسلماً كافران مي‌گويند اين سحر آشكاري است.»[1] 

كلمة «عرش» به معناي سقف يا شيء سقف‌دار است و به تخت‌هاي بلند مانند تخت‌هاي سلاطين نيز گفته مي‌شود؛ ولي اين كلمه در آية مذكور به معناي قدرت به كار رفته است؛ چنانكه واژة تخت نيز در فارسي به معناي قدرت به كار مي‌رود. كلمة «عرش» گاهي نيز به معناي مجموعه جهان هستي است، زيرا تخت قدرت خداوند تمام جهان را فرا مي‌گيرد. راغب اصفهاني مي‌گويد: كلمة «استوي» وقتي با «الي» متعددي شود به معناي استيلاء و تسلط است.[2] 

محمدهادی رشیدی بازدید : 62 یکشنبه 10 خرداد 1394 نظرات (0)

مقصود اين است كه استعدادهاي زيادي به تعبير امروز، ژن‏هاي او هست. بعد مي‏فرمايد: انسان به مرحله‏اي رسيده است كه ما او را مورد آزمايش قرار مي‏دهيم يعني به حدي از كمال رسيده است كه او را آزاد و مختار آفريديم و لايق و شايسته‏ تكليف و آزمايش و امتحان و نمره دادن ولي موجودات ديگر چنين شايستگي را ندارند.[1] 

بعد از اين مقدمه‏اي كه ذكر شد، امتيازات انسان از ديدگاه قرآن كريم را ملاحظه مي‏كنيم: 

1. يكي از امتيازات انسان در قرآن كريم بيان او مي‏باشد: «علمه البيان‏» به او تعليم نطق فرمود. 

آنچه انسان به وسيله آن بتواند درون خود را و آموخته‏هاي خود را براي ديگران بازگو كند از آن تعبير به بيان مي‏شود. 

2. يكي ديگر از معيارهاي مورد توجه قرآن خودشناس بودن انسان است : «بل الانسان علي نفسه بصيرة‏» .[2] 

در آيه آمده است كه انسان: خود آگاه است ‏يعني از احوال و وضعيت روحي و اخلاقي خودش خبر دارد و اين آگاهي او از امتيازات او به حساب مي‏آيد. 

3. قدرت يادگيري و آموختن علم: ....

محمدهادی رشیدی بازدید : 43 یکشنبه 10 خرداد 1394 نظرات (0)

بد نيست‏ بدانيم كه جايگاه و منزلت انسان در بين موجودات ديگر چگونه است. آيا برتر از بخشي از آنها مي‏باشد يا برتر از همه ‏ي موجودات يا اصلا بر هيچ موجودي برتري ندارد؟ و اگر برتري دارد آيا ذاتا برتري دارد يا اين‏كه اكتسابا مي‏تواند برتري پيدا كند؟ براي بحث در اين زمينه، بايد آياتي كه به نحوي خبر از برتري انسان مي‏دهد را بررسي كنيم و بعد با نقل برداشت‏هايي كه از اين آيات شده است، ببينم جايگاه و منزلت انسان در قرآن چگونه مي‏باشد؟ براي اين‏كه بحث از قرآن شروع شود ما اول خودمان را در محضر قرآن قرار مي‏دهيم تا ببينيم انساني را كه خداوند خليفه ي خود معرفي مي‏كند، اشرف مخلوقات و موجودات هم هست ‏يا خير. 

«لقد كرمنا بني آدم وحملناهم في البر والبحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفصيلا» .[1] 

«ما آدميزاد را گرامي داشتيم و آنها را در خشكي و دريا (بر مركبهاي راهوار) حمل كرديم و از انواع روزيها پاكيزه به آنان روزي داديم و آنها را بر بسياري از موجوداتي كه خلق كرديم برتري بخشيديم‏» . 

آنچه علامه طباطبائي ـ رحمه الله ـ در الميزان به آن اشاره كرده است در رابطه با علت گرامي داشتن انسان بر ساير مخلوقين عبارتند از: ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 117 پنجشنبه 07 خرداد 1394 نظرات (0)

منازل پس از مرگ

بي ترديد، يکي ديگر از مراحل زندگي انسان، مرگ است؛ چنان که ديگر اديان الهي نيز به اين امر پرداخته و پيروان خود را به آن توجه داده اند. مرگ در تعاليم اسلام، به معناي انتقال از يک دنيا به دنياي ديگر است که در متون ديني، گاهي از آن به «معاد» نيز ياد مي شود.

از سوي ديگر، اعتقاد به معاد مبتني بر اين است که در انسان، حقيقتي وجود دارد که با متلاشي شدن بدن، از بين نمي رود. اين حقيقت موجود، که روح نام دارد، چيزي مستقل از بدن است که مي تواند ادامه ي حيات دهد. به عبارت ديگر، يکي از دلايل اثبات زندگي پس از مرگ و ضرورت رستاخيز، وجود روح است.

با توجه به مطالب مزبور، لازم به ذکر است که در مسير تکامل حيات انسان پس از مرگ و انتقال به عالم ديگر، دو منزلگاه وجود دارد که در ذيل، به آن پرداخته مي شود و ديدگاه علامه درباره ي اعتقاد به معاد، مطرح مي گردد:


الف. انسان در عالم برزخ

در قرآن کريم، به مسئله ي «جهان برزخ» و به طور کلي، اصل جهان برزخ زياد تصريح شده، اگرچه به جزئيات آن اشاره اي نگرديده، بلکه تنها اصل وجود اين جهان و بخشي از نتايج اعمال نيکوکاران و مجازات هاي اهل بلا در آن به تصوير کشيده شده است.

محمدهادی رشیدی بازدید : 43 چهارشنبه 06 خرداد 1394 نظرات (1)

آفرينش و جاودانگي روح

درباره ي روح، بايد گفت: هيچ کس نمي تواند حقيقت داشتن «روح» و روان را انکار کند و معتقد باشد که روح وجود ندارد.

حتي متعصب ترين ماترياليست ها نيز منکر روح - به طور کلي - نيستند؛ يعني نمي گويند که بين موجود جاندار و بي جان فرقي نيست، منتها آنها روح را به گونه اي ديگر تفسير مي کنند که با تعريف اسلام از مرگ، همخواني ندارد.(1)


در قرآن کريم، قريب بيست جا واژه ي «روح» به کار رفته است که شامل روح انسان، جبرئيل (نبأ:38) و قرآن (شوري:52) مي شود. مفسران در شرح و تفسير اين واژه، نظريات خاصي دارند. اما مراد از «روح» در اين پژوهش، روح انسان است؛ چنان که در آيه ي (ثم أنشأناه خلقا آخر) (مؤمنون:14) اشاره به همان خلقت جديد انسان، بعد از خلقت جسم او دارد و اين خلقت جديد چيزي نيست، جز روح انسان.

قرآن کريم با بياني جامع، مطلق روح را موجودي غير مادي معرفي مي کند و در اين باره مي فرمايد:

(و يسألونک عن الروح قل الروح من أمر ربي)


(اسراء: 85)؛ از تو حقيقت روح را مي پرسند؛ بگو : روح از سنخ امر خداي من است.

کساني که به معارف اسلامي تا حدي آشنايي دارند، مي دانند که در خلال بيانات کتاب و سنت، از روح و جسم يا نفس و بدن زياد سخن به ميان مي آيد، و يا تصور جسم، که به کمک حس درک مي شود، تا حدي آسان است، ولي تصور روح و نفس، خالي از ابهام و پيچيدگي نيست.

اهل بحث از متکلمين و فلاسفه ي شيعه و سني، در حقيقت روح، نظريات مختلفي دارند، ولي تا اندازه اي مسلم است که روح و بدن در نظر اسلام، دو واقعيت مخالف همديگر مي باشند. خداوند متعال هنگام آفرينش، انسان را مرکب از دو جزء و داراي دو جوهر قرار داد: يکي جوهر جسماني که ماده ي بدني اوست، و ديگري جوهر مجرد که روح و روان اوست. اين دو پيوسته در زندگاني دنيوي، همراه و ملازم يکديگرند؛ اما هنگام مرگ، روح زنده از بدن جدا شده و سپس - روح - انسان به پيشگاه پروردگار بازمي گردد.(2)

محمدهادی رشیدی بازدید : 73 چهارشنبه 06 خرداد 1394 نظرات (0)

چکيده

در اشاره ي آيات قرآن و روايات، انسان موجودي است مرکب از جسم و روح که داراي دو نوع آفرينش است:

1. خلقت از خاک که اولين موجود (حضرت آدم عليه السلام) با آن ساخته شده؛ 2. خلقت انسان هايي از نسل او به وسيله ي نطفه. پس در آغاز خداوند نوع انسان اوليه را خلق کرد و سپس نسل وي را از نطفه همان انسان قرار داد. تا بدين سان، مراحل حيات آدمي پس از خلق ادامه يابد. اين بيان، جوابي است ديني در رد عقايد داروين و کساني که اجداد انسان اوليه را موجودات تک سلولي و يا از نسل ميمون مي پندارند.

انسان پس از خلقت، با توجه به فطرت اجتماعي وي، مدتي را در اين دنيا سپري کرده و پس از آن در اثر مرگ، روح او از اين ديار به ديار ديگري به نام «برزخ» که «عالم مثال» نام دارد و انسان ها در آنجا يا متنعم هستند و يا معذب، کوچ مي کند و در آنجا به حيات خود ادامه مي دهد؛ زيرا اصالت انسان به روح اوست و روح مجرد تنها نحوه ي ارتباطي با بدن دارد که با فرارسيدن مرگ اين ارتباط قطع مي شود. با برپايي معاد در جريان سير حيات، علاوه بر روح، جسم انسان نيز مؤاخذه مي شود.


محمدهادی رشیدی بازدید : 85 دوشنبه 04 خرداد 1394 نظرات (0)

حیات در لغت و اصطلاح

این واژه اسم مصدر از ریشه حی ی و به معنای زندگانی و زنده شدن است که در مقابل آن مَوت و مَمات (مردن) به کار می‌رود. در اصطلاح، نیرویی است که موجب بروز حس و تحرک در موجود زنده میشود و موجودات با آن خود را از نقص به کمال می‌رسانند [۱] [۲] مُناوی، ذیل «الحیاة». [۳]

 

واژه حیات در مصحف شریف

 

در قرآن کریم واژه حیات ۷۶ بار به کار رفته است. [۴] مفهوم حیات در قرآن شامل همه موجودات زنده می‌شود. در پنج آیه قرآن [۵] [۶] لفظ حَیّ (زنده) به خدا نیز نسبت داده شده است. واژه حیات در قرآن چندگونه به کار رفته است. برخی کاربردهای آن با مفهوم لغوی واژه منطبق است، از جمله مَحْیایَ «زندگی من»، [۷] اَحْیآءً «زندگان» [۸] و یَسْتَحْیُونَ «زنده نگه می‌داشتند». [۹] حتی گاهی این واژه به صورت مجازی به کار رفته است، مانند نسبت دادن حیات به زمین مرده [۱۰] [۱۱] که مراد از آن روییدن گیاهان در زمین است.

از سوی دیگر، در برخی آیات به اصلاح دیدگاه آدمیان درباره حیات با بیانِ ابعاد جدیدی از آن و عمق بخشیدن به مفهوم حیات، به عنوان نعمتی الهی، توجه شده است. بر این اساس، در قرآن کریم حیات مفهومی فراتر از تحرکات بدنی و فعالیتهای روزمره زندگی را در بر می‌گیرد، از جمله در آیات ۱۲۲ سوره انعام [۱۲] و ۲۴ سوره انفال، [۱۳] که بنابر نظر مفسران، پیروی از حق و ایمان به خدا عاملی حیات‌بخش است که موجب هدایت انسان (زنده شدن وی) می‌گردد، در مقابلِ کفر که مرگ محسوب شده است [۱۴] [۱۵] و به همین سبب خدا در آیه ۲۲ سوره فاطر [۱۶] مؤمنان را اَحیاء (زندگان) و کافران را اَموات (مردگان) خوانده است. [۱۷] [۱۸]

محمدهادی رشیدی بازدید : 149 شنبه 26 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

آیا در برزخ خواب هست؟


در برزخ خواب به معنای دنیوی آن وجود ندارد ولی اگر عالم برزخ را با قیامت مقایسه کنیم یک نوع خواب است و فقط قیامت بیداری محض و هوشیاری خالص است در سوره کهف آیه 19 قرآن مجید می‌فرماید: هنگامی که قیامت برپا می‌شود و با نفخ صور اول همگی می‌میرند و با صور دوم زنده می‌شوند وقتی ملائکه از مدت اقامت در برزخ از آنها می‌پرسند: چه مقدار در عالم برزخ اقامت نمودید؟ می‌گویند: گویا یک روز یا نصف روز در آنجا مقیم بودیم بنابراین اگر با دیدگاه عمیقی نگاه کنیم تمام عالم برزخ نسبت به قیامت خواب است ولی روایات آمده که بعضی از ارواح ضعیف و مستضعف که نه از عذاب برزخ برخوردارند و نه از نعمتهای آن بهره‌مندند در عالم برزخ به صورت انسان خوابیده بسر می‌برند و از برزخ جز یک ترسیم خواب آلودی بیش ندارند.(7)


مقدمه


حیات پس از مرگ از مشکل‌ترین مسایل بشری و از مهمترین حوایج تاریخی انسانهاست. بشر از دیر زمان تلاش کرده تا سرنوشت پس از مرگ خویش را در یابد و پاسخی روشن به حسن کنجکاوی خود از فرجام کار جهان بدهد. سووالاتی که از اعماق روح بشری سرچشمه می‌گیرد همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده که آیا پس از مرگ شعله زندگی خاموش می‌شود و یا حیات با شکوهتری آغاز می‌گردد؟ فیلسوفان و متفکران غیر مذهبی پاسخ قانع کننده به انسان نداده‌اند و البته تا حدودی عذرشان موجه است.

انسانی که در محدوده عالم ماده زندگی می‌کند نمی‌تواند عالم پس از مرگ را دریافت نماید اما فیلسوفان الهی به کمک وحی و دستیاری علم و عقل معقول‌ترین پاسخ را به پرسشهای انسانها داده‌اند که وجدان و سرشت بشر و عقل و منطق آن را تأیید می‌کند. از دیدگاه آنها مرگ هر چه باشد پایان زندگی بشر نیست بکله آغاز مهمترین حوادث و رویدادهاست که اولین گردنه آن زندگی برزخی آدمی است.

در این بحث نخست باید دید برزخ چیست؟ سپس به نوع زندگی برزخی و دیدگاههای مختلف پرداخت.

محمدهادی رشیدی بازدید : 53 پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

دلیل عقلی، آیات و روایات همگی گواهی می‌دهند که با مرگ انسان روح او از بین نمی‌رود، بلکه روح انسان برای خودش اصالت و استقلال دارد. در قرآن عوارض و آفات به جسم انسان‌ها نسبت داده شده است، نه روح او.

اما این که این روح پس از مرگ در کجاست و چه حالی دارد، باید پاسخش را در آیات و روایات پیدا کرد. قرآن در این باره می‌فرماید: “و از پی آنان تا روزی که مبعوث شوند، فاصله‌ای (برزخ) است”.[۱] مراد از عالم برزخ، عالم قبر است؛ عالمی که انسان در آن یک نوع زندگی خاصی تا قیامت دارد. این حقیقت را در آیات و روایات بسیاری از شیعه و سنی می‌توان مشاهده کرد.[۲]

موجودات عالم برزخ مادی نیستند، اما در عین حال از برخی ویژگی‌های مادیات بی‌بهره نیستند؛[۳] مثلاً دارای شکل، صورت، زمان و مکان و … هستند و حالات متفاوتی؛ مانند سختی، راحتی، شادی و نگرانی و … را می‌توانند درک کنند.[۴]

محمدهادی رشیدی بازدید : 62 یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 نظرات (1)
چکیده
ولادت معنوی، حیات دوباره­ای است که انسان می­تواند در همین نشئة دنیایی به آن دست یابد. این تولد منوط به ایجاد تحولاتی در حوزه معنویت و به تعبیری، ولادت طفل جان از دامن ایمان است که ولایت او را پیامبر اکرم (‌ص) و به تبع او پیر راهدان، بر عهده دارد. ولادت ثانی مراتب تکامل نفس است که از امّارگی به مقام اطمینان می رسد و یکایک صورت­ها و پوشش­های ناراست را از خود می­زداید و سر انجام به صورت الهی و ملکوتی خود دست می­­یابد. ولادت معنوی محصول مرگ ارادی است؛ این مرگ نوعی فنای اختیاری و میراندن نفسانیات و شهوات است که در پرتو آن، روح به زندگی دیگر دست می­یابد. در این ولادت، نفس انواع مرگ را که رهایی از بندها و تعلقات گوناگون است، تجربه می­کند تا به حیات معنوی و طیبه دست پیدا کند. در مرگ اختیاری انسان به نحوی به قیامت راه ­می­یابد و آنچه را که آدمی با مرگ اجباری در می­یابد، در همین نشئه، بالعیان مشاهده می­کند. آنچه عارف را وامی­دارد به مرگ اختیاری تن دهد، جوشش و فوران عشق و میل به اتحاد با مبدأ خود است. شوق به اتصال، عارف را به وصال پیش از وصال و مرگ پیش از مرگ، دعوت می­کند.
محمدهادی رشیدی بازدید : 101 یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

انسان موجودی عاقل است و همین عقل در کمال خودش است که او را از دیگر موجودات متمایز ساخته است. زمانی انسان هویت واقعی خود را به دست می آورد که از قوه عاقله خود به درستی بهره گیرد به تعقل و خردورزی بپردازد. اما بسیاری از مردم این قوه را به کار نمی گیرند؛ چرا که آثار آن در زندگی ایشان نمود ندارد. از نظر قرآن، آن چه از عقل مهم است به کارگیری آن است. برای این که دریابیم تا چه اندازه در این مسیر قرار داریم و از خرد خود بهره می بریم؟ می بایست به آثار و نشانه های آن توجه داشته باشیم. شناخت آثار و نشانه های خرد می تواند ما را برای رسیدن به مقصود یاری رساند. ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 103 شنبه 19 اردیبهشت 1394 نظرات (0)



برزخ در لغت به معنای زمین و یا مکانی است که برزخ؛ حیات پس از مرگ  بین دو چیز فاصله انداخته است. اما برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حدفاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار در تعالیم اسلامی و قرآن کریم استعمال گردیده است. این واژه تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حال انسان های تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیرقابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند، گزارش شده است:«حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون jلعلی اعمل صلحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون».


علاوه بر آیه مزبور، آیات دیگری را می توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ قابل استفاده است. 

در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ؛ احوال ارواح انسان ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر؛ سرگذشت انسان ها پس از مرگ به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها؛ تعدد حیات و مرگ. 

برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ است، هر چند برخی از خصوصیات عالم دنیا از جمله امکان کسب اختیاری کمالات علمی در آنجا وجود ندارد. از این رو برخی بر این عقیده اند که فلسفه خلقت عالم برزخ که در میان دنیا و آخرت قرار گرفته مانند: فلسفه هر مرحله متوسط دیگر است که از یک سو زمینه ای برای آمادگی حضور در طرف دیگر ایجاد می کند، و از سوی دیگر از آنجا که قیامت برای همه انسان های طول اعصار، در یک روز تحقق می یابد راهی جز آن نیست که آنهایی که مرده اند در عالمی به انتظار باشند تا به همراه انسان های دیگر به عرصه قیامت وارد شوند. 

محمدهادی رشیدی بازدید : 78 جمعه 18 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

داستان آفرينش انسان كه در قرآن‌كريم به آن پرداخته شده است و مقام خليفه‌اللهي آدم و سجده ملائكه در برابر آدم و خضوع آنها و اجراي فرمان خداوند توسط فرشتگان و تمرّد شيطان از انجام سجده بر آدم و موضوعات پس از آن كه قرآن‌كريم به تفصيل و گاه به اجمال به آن پرداخته است در حقيقت اولين كلاس‌هاي آموزشي اعتقادي و اخلاقي است كه خداوند آن را ترسيم نموده است. و با بيان آن انسان را به راه مستقيم انبياء و اولياء الهي دعوت كرده و از راه شيطان كه راه تمرد و گمراهي و ضلالت است برحذر داشته است. واژه شيطان به معني دور شده از خير است چنانكه در مجمع‌البيان «البعيد من الخير» گفته شده است. [1] البته معاني مختلفي براي آن بيان شده كه جاي طرح آن نمي‌باشد. زيرا بناي اين نوشتار بر سادگي و اختصار در طرح موضوعات مي‌باشد به گونه‌اي كه اكثر مخاطبان در هر سطحي بتوانند از آن بهره‌مند شوند.

بهرحال شيطان معروف به اين خاطر شيطان ناميده شده كه از رحمت الهي دور است. نام ديگر او كه قرآن‌كريم بيان داشته «ابليس» است.

كلمه «ابليس» نيز به معني مأيوس از رحمت خداوند مي‌باشد. علت نااميدي او از رحمت خداوند تمرد او از دستور خدا بود. قرآن‌‌كريم در اين باره مي‌فرمايد: و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ابي و استكبر و كان من الكافرين. [2]

محمدهادی رشیدی بازدید : 91 پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

از جمله آياتي كه به وضوح مقام انسان را در قرآن‌كريم بيان مي‌كند. آياتي است كه تقريباً در اوائل سوره بزرگ بقره يعني آيات (30  34) آن سوره آمده است.

در اين سوره خداوند به فرشتگان خطاب مي‌كند كه مي‌‌خواهم براي خود در زمين جانشين قرار دهيم (با اين خطاب، مقام و ارزش و رسالت انسان از نظر قرآن روشن مي‌شود و آن نمايندگي خداوند در زمين است. فرشتگان اعتراض مي‌كنند كه مي‌خواهي در روي زمين كسي را قرار دهي كه به خونريزي و فساد بپردازد و خداوند مي‌فرمايد من چيزي را مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد.

«و اذ قال ربك للملائكه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم ما لا تعلمون. [1]

«خليفه» به معني جانشين است، ولي منظور از آن در اين‌جا، خلافت الهي و نمايندگي خدا در زمين است، زيرا سؤالي كه بعد از اين فرشتگان مي‌كنند و مي‌گويند، نسل آدم ممكن است مبدأ فساد و خونريزي شود و ما تسبيح و تقديس تو مي‌كنيم، متناسب همين معني است چرا كه نمايندگي خدا در زمين با اين كارها سازگار نيست. خداوند مي‌خواست موجودي بيافريند كه گل سرسبد عالم هستي باشد و شايسته مقام خلافت الهي و نماينده «الله» در زمين گردد.

در حديثي كه از امام صادق(ع) در تفسير اين آيات آمده كه فرشتگان بعد از آگاهي از مقام آدم دانستند كه او و فرزندانش سزاوارترند كه خليفه الهي در زمين و حجت‌هاي او بر خلق باشند.

محمدهادی رشیدی بازدید : 84 چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

در قرآن‌كريم انسان از جهتي مورد ستايش بسيار قرار گرفته و از طرف ديگر نكوهش شده است. زيرا از نگاه قرآن انسان داراي استعداد فطري براي رسيدن به كمال مي‌باشد و توانايي اين را دارد كه در پرتو تعاليم حيات‌بخش انبياء و اولاي الهي مدارج رشد معنوي را يكي پس از ديگري طي كند.

انسان گرامي‌ترين مخلوق الهي معرفي شده است. قرآن‌كريم در اين باره مي‌فرمايد: و لقد كرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا. [1]

ما بني‌آدم را گرامي داشتيم و آن‌ها را در خشكي و دريا (بر مركب‌هاي راهوار) حمل كرديم و از انواع روزي‌هاي پاكيزه به آن‌ها روزي داديم و بر بسياري از خلق خود برتري بخشيديم.

از آنجا كه يكي از راه‌هاي تربيت و هدايت، شخصيت دادن به افراد مي‌باشد قرآن‌كريم در اين جا به بيان شخصيت والاي نوع بشر و مواهب الهي نسبت به او مي‌پردازد، تا باتوجه به اين ارزش فوق‌العاده به آساني خود را آلوده نساخته و خويش را به بهايي اندك نفروشد (و لقد كرمنا بني آدم).

بعضي از مفسران آيه فوق را دليل بر فضيلت فرشتگان بر كل بني‌آدم دانسته‌اند، چرا كه قرآن مي‌گويد ما انسان‌ها را بر بسياري از مخلوقات خود برتري داديم و طبعاً گروهي در اين‌جا باقي مي‌ماند كه انسان برتر از آن‌ها نيست و اين گروه جز فرشتگان نخواهند بود. ولي باتوجه به آيات آفرينش آدم و سجود و خضوع فرشتگان براي او و تعليم علم اسماء به آن‌ها از سوي آدم، ترديدي باقي نمي‌ماند كه انسان از فرشته برتر است. بنابراين واژه «كثير» در آيه به معني جميع خواهد بود. و به گفته مفسر بزرگ طبرسي در مجمع‌البيان، در قرآن و مكالمات عرب، بسيار معمول است كه اين كلمه به معني جميع مي‌‌آيد. چنانكه قرآن در باره شياطين مي‌گويد: «و اكثرهم كاذبون» 

محمدهادی رشیدی بازدید : 61 چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

به نام خداي عليّ اعلي آغاز مي‌كنم داستان آدم و حوا

نام مبارك حضرت آدم (عليه‌السلام) كه نخستين پيامبر است، شانزده بار به نام آدم (عليه السلام) و هشت بار به عنوان بني آدم(عليه‌السلام) و يك بار به عنوان ذريّه آدم (عليه‌السلام) بر روي هم بيست و پنج بار، در نه سوره و در بيست و پنج آيه، در قرآن مجيد آمده است.[1]

 

امام صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «دليل ناميدن آدم (عليه‌السلام) به اين اسم، بدان خاطر است كه او از اديم و پوسته و قشر زمين آفريده شده است و شيخ صدوق گويد: اديم نام چهارمين لايه دروني زمين است كه آدم (عليه‌السلام) از آن خلق شده است.[2]
خداوند آدم (عليه‌السلام) را بدون پدر و مادر بيافريد، تا دليل باشد بر قدرت الهي.[3]
وي نهصد و سي سال عمر كرد[4]، و سرانجام در پي تبي طولاني در روز جمعه يازدهم محرم وفات يافت و در غاري ميان كوه ابوقبيس دفن شده و صورت او به طرف كعبه قرار دارد.[5]
در قرآن مجيد راجع به حضرت آدم (عليه‌السلام) حالات مختلف و گوناگوني ذكر شده و ما به يازده قسمت از حالات مزبور اشاره مي‌كنيم كه عبارتند از: ...

محمدهادی رشیدی بازدید : 61 چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 نظرات (0)


 

چکیده:

خداوند متعال در قرآن کریم، به مناسبت­های مختلف به منشأ خلقت انسان و مادّه­ای که از آن خلق شده اشاره کرده و از خاک، گل، آب و منی به عنوان عناصری که انسان از آن به وجود آمده یاد کرده است. در جمع بین این آیات می­توان گفت که خلقت انسان از خاک شروع شده و این خلقت تنها مختص انسان نخستین یعنی حضرت آدم(ع) بوده است امّا خلقت انسان­های بعدی از نطفه آغاز می­شود و ادامه می­یابد. همچنین از منظر قرآنی مراحل تکامل انسان در مرحله‌ی جنینی را تا قبل از تولّد می­توان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتند از نطفه، علقه، مضغه، پیدایش عظام و روئیدن لحم و در نهایت مرحله‌ی تولّد قرار دارد که با تمهیداتی که خالق انسان برای سهولت وضع حمل اندیشه است، کودک به آسانی چشم به جهان می­گشاید.

طرح مسئله

از زمانیکه بشر این امکان را یافت تا با ساخت ابزار لازم و عکس­بردای از جنین، مراحل رشد آن را در آزمایشگاه زیر نظر قرار دهد، مدّت زیادی نمی­گذرد؛ حالات مختلف جنین و مراحل رشد آن، برای قرن­ها از جمله مجهولات بشر به شمار می­رفت وبرخی مسائل مربوط به آن از جمله منشأ حیات و کیفیّت آن، هنوز هم در زمره‌ی معمّاها و مسائل لاینحلّ علمی جای دارد. با این وجود قرآن کریم، قرن­ها پیش از این و در زمانی که از هیچیک از دستاورهای نوین در حوزه‌ی زیست­شناسی خبری نبود، به تشریح کیفیّت خلقت انسان و مراحل تکامل جنین در رحم مادر پرداخت که با توجّه به قصور دانش بشری در آن عصر، این مسئله را می­توان بعدی از ابعاد اعجاز علمی قرآن کریم به حساب آورد.

ما در این نوشتار برآنیم تا با جمع آوری آیات مربوطه به  بررسی مضمون و نحوه‌ی دلالت آنها با استناد به تفاسیر موجود، بپردازیم تا از این رهگذر بتوانیم منشأ آفرینش انسان و نیز مراحل رشد و تکامل جنین را مورد بررسی قرار دهیم.­

 

درباره ما
Profile Pic
به نام آفریدگاری که انوار کلام و آیات معجزه آسایش ، جان و دل را صفا می بخشد و در پرتو معانی و مضامین قران اقدس و مقدسش ، روح و روان ، تابان و رخشان می گردد. سلام و درود بر شما عاشقان و شیفتگان و مشتاقان کلام وحی ، قرآن کریم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • شنبه 20 تير 1394
  • دوشنبه 15 تير 1394
  • شنبه 13 تير 1394
  • پنجشنبه 11 تير 1394
  • جمعه 05 تير 1394
  • سه شنبه 26 خرداد 1394
  • دوشنبه 25 خرداد 1394
  • شنبه 23 خرداد 1394
  • جمعه 22 خرداد 1394
  • پنجشنبه 21 خرداد 1394
  • چهارشنبه 20 خرداد 1394
  • سه شنبه 19 خرداد 1394
  • دوشنبه 18 خرداد 1394
  • يکشنبه 17 خرداد 1394
  • شنبه 16 خرداد 1394
  • جمعه 15 خرداد 1394
  • پنجشنبه 14 خرداد 1394
  • چهارشنبه 13 خرداد 1394
  • سه شنبه 12 خرداد 1394
  • دوشنبه 11 خرداد 1394
  • يکشنبه 10 خرداد 1394
  • جمعه 08 خرداد 1394
  • پنجشنبه 07 خرداد 1394
  • چهارشنبه 06 خرداد 1394
  • سه شنبه 05 خرداد 1394
  • دوشنبه 04 خرداد 1394
  • يکشنبه 03 خرداد 1394
  • شنبه 02 خرداد 1394
  • جمعه 01 خرداد 1394
  • پنجشنبه 31 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 30 ارديبهشت 1394
  • سه شنبه 29 ارديبهشت 1394
  • دوشنبه 28 ارديبهشت 1394
  • يکشنبه 27 ارديبهشت 1394
  • شنبه 26 ارديبهشت 1394
  • جمعه 25 ارديبهشت 1394
  • پنجشنبه 24 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 23 ارديبهشت 1394
  • سه شنبه 22 ارديبهشت 1394
  • دوشنبه 21 ارديبهشت 1394
  • يکشنبه 20 ارديبهشت 1394
  • شنبه 19 ارديبهشت 1394
  • جمعه 18 ارديبهشت 1394
  • پنجشنبه 17 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 16 ارديبهشت 1394
  • ویدئو ها
    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 78
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 88
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 123
  • بازدید ماه : 108
  • بازدید سال : 694
  • بازدید کلی : 17,470