در قرآنكريم انسان از جهتي مورد ستايش بسيار قرار گرفته و از طرف ديگر نكوهش شده است. زيرا از نگاه قرآن انسان داراي استعداد فطري براي رسيدن به كمال ميباشد و توانايي اين را دارد كه در پرتو تعاليم حياتبخش انبياء و اولاي الهي مدارج رشد معنوي را يكي پس از ديگري طي كند.
انسان گراميترين مخلوق الهي معرفي شده است. قرآنكريم در اين باره ميفرمايد: و لقد كرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا. [1]
ما بنيآدم را گرامي داشتيم و آنها را در خشكي و دريا (بر مركبهاي راهوار) حمل كرديم و از انواع روزيهاي پاكيزه به آنها روزي داديم و بر بسياري از خلق خود برتري بخشيديم.
از آنجا كه يكي از راههاي تربيت و هدايت، شخصيت دادن به افراد ميباشد قرآنكريم در اين جا به بيان شخصيت والاي نوع بشر و مواهب الهي نسبت به او ميپردازد، تا باتوجه به اين ارزش فوقالعاده به آساني خود را آلوده نساخته و خويش را به بهايي اندك نفروشد (و لقد كرمنا بني آدم).
بعضي از مفسران آيه فوق را دليل بر فضيلت فرشتگان بر كل بنيآدم دانستهاند، چرا كه قرآن ميگويد ما انسانها را بر بسياري از مخلوقات خود برتري داديم و طبعاً گروهي در اينجا باقي ميماند كه انسان برتر از آنها نيست و اين گروه جز فرشتگان نخواهند بود. ولي باتوجه به آيات آفرينش آدم و سجود و خضوع فرشتگان براي او و تعليم علم اسماء به آنها از سوي آدم، ترديدي باقي نميماند كه انسان از فرشته برتر است. بنابراين واژه «كثير» در آيه به معني جميع خواهد بود. و به گفته مفسر بزرگ طبرسي در مجمعالبيان، در قرآن و مكالمات عرب، بسيار معمول است كه اين كلمه به معني جميع ميآيد. چنانكه قرآن در باره شياطين ميگويد: «و اكثرهم كاذبون» [2]
از آنجا كه انسان تنها موجودي است كه از نيروهاي مختلف مادي و معنوي، جسماني و روحاني تشكيل شده و در لابلاي تضادها ميتواند پرورش پيدا كند و استعداد تكامل و پيشروي نامحدود دارد، به عنوان برترين مخلوق خداوند معرفي شده است.
و لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم. [3] ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم.
تقويم به معني درآوردن چيزي به صورت مناسب و نظام معتدل و كيفيت شايسته است و گستردگي مفهوم آن اشاره به اين است كه خداوند، انسان را از هر نظر موزون و شايسته آفريد، هم از نظر جسمي و هم از نظر روحي و عقلي، چرا كه هرگونه استعدادي را در وجود او قرار داده و او را براي پيمودن عاليترين مدارج كمال آماده ساخته است.
اما اگر از اين توانايي و موقعيت ويژه و استعداد فطري استفاده نكند و مسير كمال را طي نكند و استعدادهاي خود را در جهت منفي و فساد به كار بگيرد در پايينترين مراتب و مراحل جاي خواهد گرفت چنانكه قرآن كريم در ادامه آيه فوق ميفرمايد: ثم رددناه اسفل سافلين [4]
سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم. و در ادامه ميفرمايد:
مگر كساني كه ايمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند كه براي آنها پاداشي است قطعناشدني.
الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غيرممنون. [5]
علي عليهالسلام در نهجالبلاغه در باره انسان كامل و صفات نيكان و بدان ميفرمايد:
اي بندگان خدا محبوبترين بندگان نزد خداوند كسي است كه او را در راه پيروزي بر هوسهاي سركش نفس ياري كرده، پس درون را از اندوه پوشانده و رداي خوف دربركرده باشد.
چراغ هدايت در قلبش روشن شده، و وسائل لازم براي روزي كه در پيش دارد فراهم ساخته، دورها را براي خود نزديك، و شدائد را بر خود آسان نموده است.
به اين جهان نگاه كرده حقايق آن را با ديده بصيرت ديده، بياد خدا افتاده و اعمال نيك فراوان بجا آورده، از سرچشمه گوارا خود را سيراب نموده، از راه هموار و مستقيم قدم برداشته، جامة شهوات از تن بيرون كرده و به جز يك غم از تمام غمها خود را كنار داشته است. از صف كوران و مشاركت هواپرستان خارج شده و كليد درهاي هدايت و قفل درهاي ضلالت و پستي گرديده است. راه هدايت را با بصيرت ديده و در آن گام گذاشته است. در ميان دستگيرههاي محكم هدايت به محكمترين آنها چنگ زده، و از ميان طنابها به قويترين آنها متمسك شده. ايمان او به خدا همانند نور آفتاب است. در برابر خدا آنچنان است كه هر فرمان از ناحيه او صادر شود انجام ميدهد، و هر فرعي را به اصلش باز ميگرداند، او چراغ تاريكيها است و روشنيبخش نابينايان، و كليد حل مبهمات، دور سازنده مشكلات، و راهنماي گمشدگان بيابانهاي زندگي است.
سخن ميگويد و خوب ميفهماند، و يا سكوت ميكند و به سلامت ميرهد.
براي خدا اعمال خويش را خالص كرده آنچنان كه خداوند خلوص او را پذيرفته است، او از گنجينههاي آئين خدا است، و از اركان زمين او.
خود را ملزم به عدالت نموده، و نخستين مرحله عدالتش اين است كه خواستههاي دل را بيرون رانده، حق ميگويد و به حق عمل ميكند، هيچ كار خيري نيست جز آنكه براي انجامش بپا خاسته و در هيچ جا گمان نيكي نبرده جز اينكه بسوي آن به راه افتاده است.
زمام خود را به دست قرآن سپرده [6]
[1] . اسراء / 69.
[2] . شعراء / 223 / تفسير جوان ج2، ص 1035
[3] . تين / 4
[4] . تين /5
[5] . تين / 6
[6] . نهجالبلاغه / خطبه 87.