loading...
فرقان
محمدهادی رشیدی بازدید : 84 چهارشنبه 13 خرداد 1394 نظرات (0)


اشاره 

«برزخ» به معني چيزي است كه در ميان دو شيء حايل شود، سپس اين معني توسعه يافته و به هر امري كه در ميان دو چيز يا دو مرحله قرار گيرد، اطلاق شده است.[1] 

در اينجا منظور از «برزخ»، جهاني است كه ميان دنيا و عالم آخرت قرار دارد، يعني هنگامي كه روح از بدن جدا مي‌شود، پيش از آنكه بار ديگر در قيامت به بدن اصلي باز گردد، در عالمي كه ميان اين دو عالم است و برزخ ناميده مي‌شود قرار خواهد داشت. 

براي اثبات عالم برزخ، دليل عمده ما دلائلي نقلي و آيات و روايات است، هر چند اين مسئله از طرق عقلي، يا حسي (از طريق تماس و ارتباط با ارواح) نيز امكان پذير است. 

قرآن مجيد گرچه بحث زيادي در مورد برزخ ندارد، و نسبتاً از كنار اين مسأله، ساده گذشته است، ولي با اين حال، تعبيرات صريح و روشني در آيات متعدد در اين زمينه دارد كه مي‌تواند اصول كلي مربوط به جهان برزخ را براي ما روشن سازد. 

با اين اشاره به قرآن باز مي‌گرديم و به آيات زير گوش جان فرا مي‌دهيم: 

1ـ حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ـ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ.[2] 

تا زماني كه مرگ يكي از آنان فرا رسد مي‌گويد: پروردگار من! مرا باز گردان شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهي نمودم) عمل صالحي انجام دهم (به او مي‌گويند) چنين نيست، اين سخني است كه او به زبان مي‌گويد (و اگر باز گردد برنامه‌اش همچون سابق است) و پشت سر آن‌ها برزخي است تا روزي كه برانگيخته مي‌شوند. 

2ـ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ـ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.[3] 

(اي پيامبر) هرگز گمان مبر آن‌ها كه در راه خدا كشته شده‌اند مردگانند، بلكه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شوند ـ آن‌ها به خاطر نعمت‌هاي فراواني كه خداوند از فضل خود به آن‌ها بخشيده است خوشحالند و به خاطر كساني كه (مجاهداتي كه) بعد از آنان ملحق نشدند (نيز) خوشوقتند (زيرامقامات برجسته آن‌ها را در آن جهان مي‌بينند و مي‌دانند) كه نه ترسي بر آن‌ها است و نه غمي خواهند داشت. 

3ـ وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ.[4] 

و به آن‌ها كه در راه خدا كشته مي‌شوند مرده مگوئيد، بلكه آن‌ها زندگانند ولي شما نمي‌فهميد. 

4ـ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ ـ وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ.[5] 

عذاب آن‌ها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مي‌شود و روزي كه قيامت برپا مي‌شود دستور مي‌دهد آل فرعون را در سخت‌ترين عذاب‌ها وارد كنيد ـ به خاطر بياور هنگامي را كه در آتش دوزخ با هم محاجه مي‌كنند، ضعفاء به مستكبران مي‌گويند: ما پيرو شما بوديم آيا (امروز) سهمي از آتش به جاي ما پذيرا مي‌شويد؟! 

5ـ مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً.[6] 

(آري سرانجام) همگي به خاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد شدند و جز خدا ياوراني براي خود نيافتند! 

6ـ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ـ بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ.[7] 

(سر انجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت: اي كاش قوم من مي‌دانستند ـ كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامي داشتگان قرار داده است. 

7ـ وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الُْمجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا يُؤْفَكُونَ[8] 

و روزي كه قيامت برپا شود گنهكاران سوگند ياد مي‌كنند كه جز ساعتي (در عالم برزخ) درنگ نكردند! اين چنين آن‌ها از درك حقيقت محروم مي‌شدند. 

8ـ قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ.[9] 

آن‌ها مي‌گويند پروردگارا! ما را دوباره ميراندي و دو بار زنده كردي اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا راهي براي خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد!؟ 

تفسير و جمع بندي 

برزخ و ويژگي‌هايش 

نخستين آيه، بحث را از چگونگي وضع كفار و ظالمان و مجرمان آغاز كرده، مي‌فرمايد: آن‌ها همچنان به راه نادرست خويش ادامه مي‌دهند «تا زماني كه مرگ يكي از آنان فرا رسد، در اين حال مي‌گويد: پروردگارا! مرا برگردانيد شايد عمل صالحي انجام دهم در آنچه ترك كردم» (و گذشته‌ي تاريك خودم را جبران نمايم) (حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ـ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ) 

اما به زودي با جواب منفي آميخته با دليل و برهان روبرو مي‌شود، به او مي‌گويند: «چنين نيست، اين سخني است كه او به زبان مي‌گويد» (و اگر باز گردد همان برنامه‌هاي سابق را تكرار مي‌كنند) (كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها) 

سپس مي‌افزايد: «و پيش روي آن‌ها برزخي است تا روزي كه مبعوث مي‌شوند» (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ). 

آغاز اين آيه اشاره به منزلگاه اول يعني منزلگاه «مرگ» است، و پايان آن اشاره به منزلگاه دوم يعني «برزخ» است. 

گرچه بعضي اصرار دارند كه برزخ را در اينجا به معني حائلي كه در ميان انسان و درجات عالي بهشت قرار دارد تفسير كنند، ولي جمله «إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخيز) قرينه روشني است بر اينكه عالم برزخ مرحله‌اي قبل از روز رستاخيز و بعد از مرگ است. 

بعضي نيز برزخ را به معني مانعي براي بازگشت به اين دنيا تفسير كرده‌اند، اين معني نيز با ذيل آيه كه مي‌گويد اين برزخ تا روز قيامت ادامه دارد سازگار نيست. (دقت كنيد). 

به اين ترتيب آيه فوق، به وضوح اشاره به وجود چنين عالمي در ميان دنيا و آخرت مي‌كند. 

تعبير به «وَراء» گاه به معني «پشت سر» و گاه به معني «پيش رو» است، چرا كه اين واژه از ماده وري (بر وزن سعي) به معني پوشانيدن است، و كساني كه مثلا در يك طرف ديوار قرار دارند طرف ديگر كه براي آن‌ها پوشيده نيست «وراء» محسوب مي‌شود، بنابراين انسان در هر سمت ديوار باشد، طرف مقابل «وراء» است.[10] 

در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌خوانيم كه فرمود: اَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ في البَرزَخ: «من از برزخ درباره شما مي‌ترسم». 

راوي سؤال كرد: ما البّرزَخُ: «برزخ چيست؟» 

فرمود: «القَبْرُ مُنذُ حينَ مَوتِهِ إِلي يَومِ القِيامَة»: «برزخ همان قبر است از آن زماني كه انسان مي‌ميرد تا روز قيامت».[11] 

و در حديث ديگري از امام علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ آمده است: إنَّ ألقَبرَ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ـ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النِيرانِ: «قبر باغي از باغ‌هاي بهشت، يا حفره‌اي از حفره‌هاي دوزخ است».[12] 

دومين آيه، نخست روي سخن را به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ كرده، با صراحت مي‌گويد: «هرگز گمام مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شوند» (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).

و در سومين آيه روي سخن را به همه‌ي مؤمنان كرده، صريحاً مي‌گويد: «به آن‌ها كه در راه خدا كشته شدند مرده مگوئيد بلكه آن‌ها زنده‌اند ولي شما نمي‌فهميد» (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ). 

هر دو آيه از دلائل روشن وجود عالم برزخ است (هر چند تنها در مورد شهيدان سخن مي‌گويد) زيرا در هر دو مورد سخن از زنده بودن شهيدان و حتي روزي گرفتن آن‌ها و حضورشان در محضر قرب خدا است. 

عجب اينكه بعضي از مفسران بدون توجه به تعبيراتي كه در اين آيات و آيات بعد از آن آمده كه همگي حكايت از حيات شهداء (حيات به معني واقعي كلمه) مي‌كند دست به توجيهاتي زده‌اند كه حيات را به مفهوم مجازي آن منعكس مي‌كند، مانند زنده بودن نام و آثار آنها، زنده بودن هدايت و طاعت و دين آنها، و يا زنده شدن روز قيامت از قبور! 

آيا آن‌ها دقت نكرده‌اند كه قرآن مي‌گويد شهداء نزد پروردگارند. 

روزي داده مي‌شوند. 

به خاطر نعمت‌هاي فراواني كه خداوند از فضل خود به آنان داده خوشحالند ترسي از آينده و غمي از گذشته ندارند. 

اين تعبيرات چگونه با آن مفاهيم مجازي سازگار است؟ 

به علاوه، مي‌فرمايد: شما زندگاني آن‌ها را درك نمي‌كنيد، اگر حيات به معني نام و نشان و هدايت و دين باشد براي همه قابل درك است. 

ظاهر اين است اين دسته از مفسران نتوانسته‌اند حيات برزخي را دقيقاً هضم كنند، و «چون نديدند حقيقت، ره افسانه زدند» ولي همانگونه كه فخر رازي در تفسير خود مي‌گويد: غالب مفسران بر اين هستند كه حيات در اينجا حيات حقيقي است.[13]

منابع:


[1]. در سوره رحمان آيه 20 درباره درياي آب شيرين و شور كه در كنار هم قرار دارند مي‌فرمايد: بينهما برزخ لا يبغيان. «در ميان آن دو، برزخي است كه مانع از غلبه يكي بر ديگري است». 

[2] . مؤمنون / 99 ـ 100. 

[3] . آل عمران / 169 ـ 170. 

[4] . بقره / 154. 

[5] . مؤمن / 46 ـ 47. 

[6] . نوح / 25. 

[7] . يس / 26 ـ 27. 

[8] . روم / 55. 

[9] . مؤمن / 11. 

[10]. مفردات راغب ماده وري. 

[11]. تفسير برهان جلد 3 صفحه 120 حديث 2 و 1. 

[12]. تفسير برهان جلد 3 صفحه 120 حديث 2 و 1. 

[13]. تفسير فخر رازي جلد 4 صفحه 145. 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به نام آفریدگاری که انوار کلام و آیات معجزه آسایش ، جان و دل را صفا می بخشد و در پرتو معانی و مضامین قران اقدس و مقدسش ، روح و روان ، تابان و رخشان می گردد. سلام و درود بر شما عاشقان و شیفتگان و مشتاقان کلام وحی ، قرآن کریم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • شنبه 20 تير 1394
  • دوشنبه 15 تير 1394
  • شنبه 13 تير 1394
  • پنجشنبه 11 تير 1394
  • جمعه 05 تير 1394
  • سه شنبه 26 خرداد 1394
  • دوشنبه 25 خرداد 1394
  • شنبه 23 خرداد 1394
  • جمعه 22 خرداد 1394
  • پنجشنبه 21 خرداد 1394
  • چهارشنبه 20 خرداد 1394
  • سه شنبه 19 خرداد 1394
  • دوشنبه 18 خرداد 1394
  • يکشنبه 17 خرداد 1394
  • شنبه 16 خرداد 1394
  • جمعه 15 خرداد 1394
  • پنجشنبه 14 خرداد 1394
  • چهارشنبه 13 خرداد 1394
  • سه شنبه 12 خرداد 1394
  • دوشنبه 11 خرداد 1394
  • يکشنبه 10 خرداد 1394
  • جمعه 08 خرداد 1394
  • پنجشنبه 07 خرداد 1394
  • چهارشنبه 06 خرداد 1394
  • سه شنبه 05 خرداد 1394
  • دوشنبه 04 خرداد 1394
  • يکشنبه 03 خرداد 1394
  • شنبه 02 خرداد 1394
  • جمعه 01 خرداد 1394
  • پنجشنبه 31 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 30 ارديبهشت 1394
  • سه شنبه 29 ارديبهشت 1394
  • دوشنبه 28 ارديبهشت 1394
  • يکشنبه 27 ارديبهشت 1394
  • شنبه 26 ارديبهشت 1394
  • جمعه 25 ارديبهشت 1394
  • پنجشنبه 24 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 23 ارديبهشت 1394
  • سه شنبه 22 ارديبهشت 1394
  • دوشنبه 21 ارديبهشت 1394
  • يکشنبه 20 ارديبهشت 1394
  • شنبه 19 ارديبهشت 1394
  • جمعه 18 ارديبهشت 1394
  • پنجشنبه 17 ارديبهشت 1394
  • چهارشنبه 16 ارديبهشت 1394
  • ویدئو ها
    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 89
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 253
  • بازدید سال : 839
  • بازدید کلی : 17,615